من از چه ابزارهایی برای تولید محتوا استفاده میکنم؟

تقریبا از همان روزهای اول همه گیری کووید 19 بود که به فکر تولید محتوای آموزشی افتادم. قبل از آن نه انگیزه ای برای این کار داشتم و نه تمایلی!

اما تعطیلی ناگهانی مدارس و ناقص ماندن تدریس های کلاس حسی در من ایجاد کرد که باید به فکر دانش آموزانم باشم و به هر نحوی شده مطالب آموزشی مناسب را برای آنها آماده کنم.

اما مصداق بیت “که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها” شدم و از همین نقطه بود که مشکلات شروع شدند!

چگونه باید تولید محتوا میکردم؟ با چه ابزاری؟ و چندین سؤال دیگر که با یافتن پاسخ برای هرکدام سوالات بیشتری برایم پیش می آمدند!

در این نوشته میخواهم به تدریج در مورد این مسیر برای شما صحبت کنم. و به شما توصیه میکنم اگر در ابتدای راه تولید محتوا هستید اصلا ترس به دل راه ندهید و با شجاعت قدم در راه بگذارید چه بسا اکنون بهترین زمان برای این کار هست.

در همان روزهای اول به جز گوشی که داشتم عملا ابزار دیگری برای تولید محتوا نداشتم. یادم هست که با هزاران زحمت سعی میکردم با عکس و تصویر برداری از صفحه گوشی با اپلیکیش های اسکرین ریکوردر سوالات را برای دانش آموزان توضیح دهم و البته نتیجه بسیار ناامید کننده بود برای من! فونت های نازیبا و تصویر و صدای بی کیفیت؛ چیزی نبود که خوشایند خودم باشد چه رسد به دانش آموزانم!

کشف یک برنامه که در لب‌تاب داشتم اما از آن بیخبر بودم!

در همان روزها ناگهان به وجود برنامه‌ای در لب تاب قدیمی خودم پی بردم که با استفاده از آن میتوانستم از صفحه لب تاب ویدیو ضبط کنم و ناگهان به این نتیجه رسیدم که روی پاورپوینت اسلایدهای حل سؤال و تدریس را آماده کنم و بعد با این برنامه از صفحه ویدیو ضبط کنم و بعد روی آن صدا گذاری انجام دهم و اینگونه یک فایل تر و تمیز و بهتر داشته باشم. اما جالب اینجاست که بلد نبودم چگونه به طور همزمان صدا را هم بر روی آن برنامه که بعد ها متوجه شدم همان snagit است ضبط نمایم و مجبور بودم فایل ویدیویی حاصل را به گوشی منتقل کنم و با اپلیکیشن های گوشی روی ویدیو مجدد صدا ضبط کنم. و البته لابلای لحاف و تشک ها در گوشه های خلوت کمدها به امر خطیر صدا گذاری مشغول میشدم تا کیفیت صدا بهتر باشد.

بعدها متوجه شدم که اگر با هندزفری گوشی صدا ضبط کنم کیفیت صدا خیلی بهتر میشود! بعد از مدتی نیاز شدید به قلم نوری پیدا کردم. چون حجم نوشته ها برای درس فیزیک بسیار زیاد هست و من وقت کافی برای تایپ اینهمه سؤال و نوشته را نداشتم و البته آن روزها درآمد خوبی هم نداشتم به جز حقوق ماهیانه‌ای که از آموزش و پرورش دریافت میکردم! و به پیشنهاد همکارم یک لب تاب استوک کوچک که قلم نوری هم داشت به قیمت تقریبی دو میلیون تومان تهیه کردم.

ابزارهای من برای تولید محتوا

این لب تاب تا حد زیادی به من کمک کرد که در کار تدریس و تولید محتوا پیشرفت کنم. هرچند بسیار کند بود و نمیشد باهاش کارهای ادیت ویدیو و عکس انجام داد اما همین که میتوانستم با قلم روی صفحه بنویسم و بعد از صفحه نمایش توسط برنامه بسیار خوب اسنگیت اسکرین ریکورد بگیرم و به یک فایل ویدیویی خوب و تمیز برسم برام بسیار هیجان انگیز بود. متأسفانه میکروفون لب‌تاب خراب بود و نمیتوانستم در حین ضبط، صدا را هم ضبط کنم و باز هم مجبور بودم فایل ویدیویی را به گوشی منتقل کنم و روی آن صدا گذاری انجام دهم. البته در همان روزها با اپلیکیشن کاین مستر(KineMaster) هم آشنا شده بودم و نسخه ای را تهیه کرده بودم که شخصی سازی شده بود و فونتهای بسیار زیبای فارسی روی آن نصب شده بود و با صدا گذاری روی ویدیوها و استفاده از امکانات کاین مستر میتوانستم ویدیوهای بسیار خوبی آماده کنم.

البته در اوایل فکر میکردم که این ویدیوها خوب هستند و بعدا متوجه شدم از لحاظ آموزشی زیاد به درد نمیخورند. چون صدا و تصویر گاهی به هم نمی آمدند و یا سرعت توضیحات من در ویدیو ها بسیار بالا هست و دانش آموز متوجه موضوع نمیشود.

بعدها کمی بیشتر روی این موضوع کار کردم و توانستم ویدیوهای مفیدتری برای آموزش بسازم اما هنوز هم که هنوز هست نتوانسته‌ام به کیفیت دلخواه خودم در ساخت ویدیوها دست پیدا کنم و در حال تمرین بیشتر روی این موضوع هستم.

کیفیت صدا بسیار مهم و تاثیرگذار است

آن روزها با همین ویدیوهای کم کیفیت داشتم کم‌کم در دنیای مجازی آشنایان بیشتری پیدا میکردم. دانش آموزان و همکاران زیادی از طریق کانال تلگرام و پیج اینستاگرام با من آشنا شدند و کم‌کم تعداد کلاسهای آنلاین و حضوری من هم افزایش پیدا کرد. احساس میکردم که درآمدم بیشتر میشود و میتوانم ابزارهای مورد نیاز خودم را تهیه کنم. در این مرحله یک میکروفون بویا به کمک من آمد تا صداهای با کیفیت تری ضبط کنم. این میکروفون واقعا میکروفون خوب و قابل استفاده‌ای برای من بود. به راحتی میتوانستم به گوشی سامسونگ خودم وصلش کنم و ویدیو بگیرم و یا بر روی ویدیو ها صدا گذاری انجام دهم. همین باعث میشد بیشتر ویدیو بسازم. ترس من از جلوی دوربین رفتن هم کمتر شده بود و میتوانستم پست های ویدیویی برای پیج اینستاگرام بسازم.

نمیدانم چه تبی آن روزها من را فرا گرفته بود که حتما باید جلوی پرده سبز ویدیو تهیه کنم. در ابتدا مقواهای سبز رنگ به دیوار میزدم و جلوی آنها فیلم میگرفتم اما بعدا یک پارچه سبز خوشرنگ هم تهیه کردم که توسط آن میتوانستم با کیفیت خوبی پشت صحنه ویدیوها را تغییر دهم و از تصاویر دیگری استفاده کنم. واقعا این کار هیجان انگیز بود و اینکه با گوشی میتوان همه اینها را انجام داد هیجان انگیز ترش هم میکرد.

به هر حال بعدها به فکر تهیه یک سیستم پیشرفته افتادم و یک کامپیوتر رومیزی نسبتا خوب تهیه کردم. برای خرید آن مجیور بودم وام بگیرم و همین کار را انجام دادم و این سیستم خیلی توانست سرعت عمل من را در ساخت ویدیو های آموزشی افزایش دهد. اما میدانید مشکل چه بود؟

من همچنان مجبور بودم روی لب تاب با قلم نوری بنویسم و بعد فایل را به کامپیوتر منتقل کنم. و این بود که به فکر خرید یک قلم نوری مستقل افتادم! چیزی که بتوان آن را به سیستم رومیزی متصل نمود و این پکیج کامل دیگر میتوانست نیاز من را برآورده کند.

حدود یک سال با این ابزارها سر کردم و اوقات خوشی سپری کردم. بعدتر پای دوربین فیلم برداری canon 850D هم به ماجرا باز شد و بعد هم تبلت مایکروسافت سرفیس پرو7 و میکروفون وایرلس رد 2 که به زودی راجع به آنها هم برایتان خواهم نوشت.

اما امروز که 14 خرداد 1402 هست میخواهم این نوشته را تکمیل تر کنم. صحبت راجع به ابزارهای تولید محتوا هست و تجاربی که من در این زمینه کسب کرده ام.

با داشتن یک سیستم کامپیوتری خوب دیگر باید سراغ برنامه های ویندوز میرفتم و با آنها به راحتی کارهایم را انجام میدادم. و این بود که با برنامه ی بسیار عالی کامتاژیا (کمتژیا یا کامتازیا هم تلفظ میشود) آشنا شدم. این برنامه را که دانلود کردم و شروع به کار با آن نمودم خوشحالترین معلم روی زمین بودم. این برنامه بسیار ساده و کاربردی هست و به راحتی با چند کلیک ساده میتوان ویدیوهای بسیار خوبی توسط آن تهیه کرد.

قلم نوری را هم که به کامپوتر وصل میکردم و به راحتی میتوانستم تحلیل سوالات و آزمونها رو با صدای خوب تولید کنم و در اختیار دانش آموزانم قرار دهم. و این بسیار لذت بخش بود.

برای این که تسلط بیشتری روی این نرم‌افزار داشته باشم حتی یک دوره آموزشی هم خریداری کردم و با ریزه کاریهای این نرم‌افزار بیشتر آشنا شدم.

و همین ها کافی بود تا بتوانم اولین محصول آموزشی خودم رو تولید کنم که ویدیوهایی بودند که بر اساس جزوات خودم آماده میکردم و توسط مدرسین فیزیک و دانش آموزان تهیه میشد. و در آمد اندکی هم از این طریق عاید من میشد.

راستش را بخواهید با اینکه دوربین نسبتا مناسبی تهیه کرده بودم اما به اندازه ای که قبلا با گوشی تولید محتوا میکردم هنوز نتوانسته ام با دوربین تولید محتوا کنم. دلایل مختلفی دارد که بیان آنها از حوصله این نوشته خارج است اما یکی از دلایل اصلی آن این است که احساس میکنم برای فیلم برداری با دوربین به دو نفر نیاز هست. یعنی یک نفر باید پشت دوربین باشد که مراحل ضبط را کنترل کند ولی من دست تنها هستم و هنوز نتوانسته ام کسی را پیدا کنم که در این زمینه بتواند به من کمک کند. اما در حال تلاش هستم که به تنهایی بتوانم از عهده این کار نیز بربیایم. چون اینطوری آزادی عمل بیشتری خواهم داشت و سریعتر میتوانم در هر جایی که هستم تولید محتوا کنم.

امکان داره اسم تبلتتون رو بگید؟

سرفیس پرو 7

این سوالی هست که بعد از ورود سرفیس به زندگی و استوری ها و ویدیوهای من در شبکه های مجازی خیلی از من پرسیده میشود. میتوانم بگویم خرید سرفیس یک نقطه عطف در موفقیت من در امر تدریس محسوب میشه. خیلی به کلاس کار من اضافه کرده و بسیار کار من را ساده‌تر کرده! کاش همان موقع در ابتدای کار سرفیس را تهیه میکردم و با اینهمه مشکل مواجه نمیشدم!

مدل تبلت من سرفیس پرو 7 هست. البته موقعی که من این سرفیس رو خریدم پرو 9 هم در بازار بود ولی با تحقیق بیشتر متوجه شدم برای تدریس که نیازی به کارهای گرافیکی جندانی ندارد همین مدل کافی هست فعلا. و البته هزینه خرید کمتری هم دارد.

کیفیت ضبط صدا با استفاده از سرفیس نسبتا قابل قبول هست و هنگام ضبط ویدیو عملا نیاز به نصب میکروفون اضافی نیست اما خب اگر مثل من وسواس دارید حتما از میکروفون برای ضبط صدا هنگام ضبط از صفحه تبلت میتوانید استفاده کنید.

سرفیس یک استودیو کامل در اختیار شما قرار میدهد که در هرکجا که هستید بتوانید به تولید محتوای درسی خود بپردازید و نگران هیچ چیز دیگری نباشید.

تجربه نوشتن با قلم سرفیس و تایپ با کیبورد آن برای من بسیار لذت بخش هست. و هر روز بیشتر عاشق این تبلت میشوم. هرچند خیلی علاقه مند هستم که در آینده با آیپد اپل هم کار کنم و شاید هم با مک ولی فعلا از این خرید خودم راضی هستم.

گوشی آیفون ابزار مهم دیگری که به کمک من آمده

گوشی آیفون 13

روزی که به سرم زد گوشی خودم رو عوض کنم پرچم دار سامسونگ و آیفون 13 پرومکس در رقابت با هم دیگر بودند و طی نظرخواهی که از همراهان خودم در پیج به عمل آمد تقریبا 50 درصد پیشنهاد گوشی سامسونگ را میدادند و 50 درصد پیشنهاد گوشی آیفون را! اما من سالها بود که دلباخته ی گوشی آیفون بودم و با اینکه خیلی ها گفتند که تولید محتوا با آیفون سخت هست ولی من دل به دریا زدم و گوشی فعلیم رو تهیه کردم. و با چند روز استفاده مطمئن شدم این هم جزو بهترین ابزارهای من برای تولید محتوا خواهد بود! کیفیت ضبط صدا و تصویر برای تولید ویدیو یا پادکست فوق‌العاده بود و تولید محتوای با کیفیت تری رو ممکن میکرد. حتی فعالیت در اینستاگرام رو هم برای من ساده‌تر کرد. و واقعا به هزینه ای که من در اون دوره کردم می ارزید.

 

سخن های فعلا پایانی!

از آنجا که من در آینده ابزارهای جدیدی تهیه خواهم کرد و از آنجا که هنوز راجع به برخی از ابزارهای خودم صحبتی نکرده ام دوباره این نوشته را نیمه کاره رها میکنم تا در آینده بیایم  دستی به سر و رویش بکشم! شاید در آینده نظرم نسبت به موارد قبلی هم تغییر کرده باشد. اما هیچ کدام از اینها مهم نیست و شما نباید برای نشان دادن خودتان به دنیا وابسته به ابزار باشید. با هر ابزاری که در دست دارید شروع کنید و تولید محتوا کنید. چون به نظرم این مهمترین کاری هست که هر کس و به ویژه معلمین فیزیک باید انجام دهند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *