یادم هست اولین سالی که قرار بود نظام تحصیلی تغییر کند و اولین سالی که قرار بود در مدرسه تیزهوشان فیزیک دهم تدریس کنم احساس میکردم که بهتر از تدریس فیزیک پایه های دیگر نظام قدیم خواهد بود. تابستان همان سال بخش هایی از کتاب عرضه شده بود و دیدن مطالب این اطمینان را ایجاد میکرد که مطالب زیاد پالش برانگیز نیستند.

تا اینکه سال تحصیلی شروع شد و تازه چالش ها خودشان را نشان دادند. دانش آموزان من همگی دوره اول متوسطه را در مدرسه تیزهوشان سپری کرده بودند و سطح علمی خوبی داشتند اما تدریس تبدیل واحذ زنجیره ای و مبحث تخمین که در آن زمان در کتاب درسی موجود بود چالشهای عجیب و غریبی برای من ایجاد کرده بودند.

یادم هست وقتی قرار بود تبدیل واحد زنجیره ای را به بچه ها یاد بدهم هنوز خودم تسلط کافی روی این موضواع نداشتم و نمیتوانستم به خوبی موضوع را برای آنها جا بیندازم و در برخی موارد که تبدیل واحدهای پیشوند دار به روش معمولی بسیار راحت تر بود و دانش آموزان دوست داشتند به جای روش تبدیل زنجیره ای از این روش معمولی استفاده کنند من احساس سرخوردگی میکردم.

اما تبدیل واحد واقعا در مقابل مبحث تخمین و بعد هم ارقام با معنی و بی معنی و دقت و خطا چیز خاصی محسوب نمیشد. این مباحث به خودی خود همیشه به نتایج غیر قطعی و نامشخص منتهی میشدند و نمیتوانستم مطالب را برای دانش آموزانی که به تازگی وارد مقطع جدید شده بودند به خوبی جا بیندازم.

و این واقعا اذیت کننده بود. البته بعدا متوجه شدم این مشکل من به تناهیی نیست و سایر همکارانم نیز در این زمینه مشکل دارند. بعدتر که مباحث تخمین و خطا از کتاب فیزیک دهم حذف شدند و اصولا میبایست کار من به عنوان مدرس فیزیک دهم ساده‌تر می شد، بازهم با چالش های بسیاری برای تدریس این پایه روبرو بودم.

اگر در سطح کتاب درسی فقط مطلبی ارائه میشد، تدریس راحت تر صورت میگرفت اما خیلی از دانش آموزانی که در آزمونهای آزمایشی شرکت میکردند دچار مشکل میشدند.

اگر پا را فراتر میگذاشتم و موضوع را بسط میدادم که چنینی دانش آموزانی دچار مشکل نشوند موضواع برای دیگر دانش آموزان که سطح متوسطی داشتند مشکل تر میشد و ایجاد توازن بین این دو موضوع واقعا سخت میشد.

دانش آموزانی که به تازگی وارد مقطع جدید شده اند

بله این موضوع یکی از مهمترین چالش های من برای تدریس فیزیک دهم بود. دانش آموزان هنوز روحیات دوران متوسطه اول را با خود همراه دارند و نمیتوانند با محیط جدید ارتباط برقرار کنند. به طور ناگهانی حجم و سطح درسهای مختلف بالا رفته و در حالی که در سالهای قبل مباحث فیزیک و شیمی و زیست را در کتاب علوم و به طور مختصر یاد میگرفتند اکنون مجبور هستند برای هرکدام کلاسهای متفاوت و دبیران مختلف را داشته باشند. و این یعنی آن بخش از دهن خود را که قبلا فقط برای درسی به نام علوم معطوف شده بود به چند درس مختلف معطوف نمایند و این تقسیم توجه باعث میشود در ابتدای کار بازدهی خود را پایین ارزیابی کنند.

و مفاهیم فصل اول و دوم برای چنین دانش اموزانی حتما پالش های بیشتری خواهد داشت.

در این حالت دانش آموزان نیاز به درک بیشتری دارند و شما باید در نقش راهنما و همراه برایشان ظاهر شوید و تا حد ممکن نشان دهید که قصدتان کمک کردن به آنها برای قرار گرفتن در مسیر است نه معلمی که قرار است هرلحظه باعث آزار رئحی و روانی دانش آموزان گردد.